Perdic | embarrassed with debts | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 23 (6052 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	embarrassed with debts U	زیر بار بدهی
	embarrassed with debts U	گرفتار قرض

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	embarrassed U	خجالتیودستپاچه
	feel embarrassed U	خجالت کشیدن [در مهمانی]
	debts U	غین
	debts U	بدهکاربودن
	debts U	بدهی داشتن
	debts U	قرض
	debts U	بدهی
	debts U	دین
	debts U	قصور
	debts U	وام
	to incur debts U	به قرض افتادن
	bad debts U	طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
	vertification of debts U	تشخیص مطالبات
	saddled with debts U	زیر بار قرض رفتن
	preferential debts U	دیون ممتازه
	mutual debts U	دیون مشترک
	emcumbered with debts U	زیر بار قرض یا بدهی
	collecting debts U	وصول مطالبات
	book debts U	بدهی دفتری
	bad debts U	طلب غیر قابل وصول
	He died leaving nothing but debts . U	فوت کرد وهیچ چیز غیر از قرض باقی نگذاشت

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)